to go off

to gio ɔf


فارسی

1 عمومی:: بفروش‌ رفتن‌، ب، بیرون‌ رفتن‌، درامدن‌، نتیجه‌ دادن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code